یا خیلی ساده ام یا خیلی خنگ یا زیادی خوش قلب!!!
البته خودم فکر می کنم خنگ باشم.......میگن دنیا پر گرگه...تو این دورو زمونه کسی به کسی خوبی نمی کنه...همه فقط به فکر خودشونند....
اما منه هالو فکر می کردم ادما زیادی بدبین شدند... هنوزم ادم خوش قلب و دلسوز وجود داره!!!!
ولی الان فهمیدم بقیه زیاد بیراهم نمیگند...
من دوست ندارم کسی به خاطر من دلش بشکنه....یا به خاطرمن به دردسر و سختی بیفته
حتی اگه شده به خودم سخت می گیرم تا بقیه راحت باشن.......
ولی جواب هیچکدوم ازینا رو ندیدم!!نمونش همین تابستون امسال سخت ترین وبدترین توهینا رو بهم کردند...بد ترین حرفا رو بهم زدن... من حتی نتونستم یک کلمه حرف بزنم.فقط گریه کردم و لرزیدم!!از اون همه بدجنسیشون به خودم لرزیدم...
اینم از امروز وقتی فهمیدم همکلاسیم ............!
اخرین کلاس یکی از درسا رو نرفتم.فرداش به یکی از دخترا گفتم اگه میشه جزوشو بیاره ازش کپی بگیرم.با کلی منت بعد چند روز تکرار کردن برام اورد...کلی هم غر زد که خراب نشه و فلان...ازش چند بار پرسیدم که همینا بود، گفت اره!!!
اونوقت امروز یعنی یه روز قبل امتحانم فهمیدم که جلسه اخر کل سوالایی که تو امتحان میادو استاد گفته و بچه ها نوشتن.ولی اون با اون همه منتی که روم گذاشت واسه چند صفحه جزوه! به روی مبارکشم نیاورد!!!! (نمی دونی چقدر ناز کرد تا جزوشو داد...کل اون روزمو خراب کرد)
پ.ن :امروز مثل خیلی از روزای دیگه یاد تابستون افتادم... ولی با شدت بیشتر
اشکال از منه میدونم ولی من همینم!
پ.ن:راستی من یه دلسوز واقعی میشناختم که اگه بود اینقدر تنها نبودم...شاید اگه اون روز تابستون پیشم بود من اونقدر نمی لرزیدم !!
پ.ن:ببین چه جوری یه چیز بی اهمیت اینقدر افسردم کرد................................
پس چرا امتحانا تموم نمیشه ............................
خب خسته شدم!!!!!!!!
پ.ن:فقط دو روز دیگه امتحان دارم اما پنج تا امتحان در این دو روز نهفتست.........وحشتناکه!!!!!!!!!!!!!!!!
پ.ن:یه نتیجه گیری علمی:فرجه ها جهت درس خواندن میباشد نه استراحت کردن!!
وصیت نامه عجیب زنده یاد حسین پناهی
قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشتنگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب کیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند.
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد.
در مجلس ختم من گاز اشکآور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمیتوانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می طلبم
روحش شاد
خورشید جاودانه می درخشد در مدار خویش |
پ.ن:بازم همون ساده ی دوشت داشتنی.....خیلی از شعراشو دوست دارم ولی اگه اینجا بیارم همه احساساتم لو میره!!!
بلاخره کابوس دیشب تموم شد.
کلی هم امروز خوابیدم
هر چقدر بیشتر فکر می کنم می بینم چقدر بچه مثبت بودم تا صبح بیدار موندم!
ای کاش میشد بیخیال از همه چیز یه کوله بر میداشتیو میرفتی.......به کجا نمی دونم.شاید به یه کلبه چوبی خوشگل وسط جنگل یا کنار ساحل دریایی که هیچ کس نباشه و ساعتها بشینی و به دریا زل بزنی...............
پ.ن:فکر کنم اثرات دیشبه.خل شدم!