به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

با من باش

در موسمی که خستگی ام میبرد ز جای  

با من بدار حوصله 

بگشای در ز حرف 

اما در ان، نه ذره عتاب و خطاب تلخ !

  

..............................(نیما یوشیج)

شادی

طفلی به نام شادی، دیریست گمشده ست

با چشمهای روشنِ براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما :

یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر  

شفیعی کدکنی

بازم یه شب دیگه...

بازم تنهایی... بازم گریه... بازم دلتنگی !! 

میدونم چند ساله ولی نمیدونم چند شبه که اینجوری بی خواب میشم 

یه گوشه میشینم .اروم گریه میکنم. حتی اگه صدای گریه هام بلند شد جلوی دهنمو میگیرم تا باباییم که خیلی وقته خوابیده صدامو نشنوه... 

بعد یه ادمه خیالیو میذارم جلوم هرچی که تو دلم مونده رو واسش تعریف میکنم..اونم گوش میده و ارومم می کنه...اوایل ادمای خیالیمو زود پیدا می کردم اما حالا اونام بی معرفت شدن!! 

چقدر خوب بود اینجور موقع ها رو زانوهاش مثل بچگی هام خوابم می برد..........................................................................................................