به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

بلاخره کابوس دیشب تموم شد. 

کلی هم امروز خوابیدم 

هر چقدر بیشتر فکر می کنم می بینم چقدر بچه مثبت بودم تا صبح بیدار موندم! 

 

ای کاش میشد بیخیال از همه چیز یه کوله بر میداشتیو میرفتی.......به کجا نمی دونم.شاید به یه کلبه چوبی خوشگل وسط جنگل یا کنار ساحل دریایی که هیچ کس نباشه و ساعتها بشینی و به دریا زل بزنی............... 

پ.ن:فکر کنم اثرات دیشبه.خل شدم!

نظرات 3 + ارسال نظر
موسوی گرمارودی سه‌شنبه 21 دی 1389 ساعت 23:37 http://garmaroodi.blogfa.com

در این شب سرد زمستانی،یک فنجان شعر داغ مهمان من باش

با کمال میل!

هانی چهارشنبه 22 دی 1389 ساعت 17:43 http://honey69.blogsky.com

تو یه تنبلی هستی.شب امتحان هم توقع داری نخونی.آره منم دریا میخوام.

من دریا رو با اون ویژگی هایی که گفتم میخوام!
من شدیدا استعداد دری وری نوشتن سر امتحان و نمره خوب اوردن رو دارم پس نیازی نیست بخونم!
(البته حفظی ها رو نه طاعونی مثل حسابداری)

مریم پنج‌شنبه 30 دی 1389 ساعت 21:52

منم ببر

بزن بریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد