به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

میان خورشید های همیشه 

زیبایی تو لنگریست 

خورشیدی که از سپیده دم همه ستارگان بی نیازم می کند  

نگاهت شکست ستمگریست 

نگاهی که عریانی روح مرا از مهر جامه ای کرد

...

انک چشمانی که خمیر مایه مهر است 

و اینک مهر تو نبرد افزاری تا با تقدیر خویش پنجه در پنجه کنم......(شاملو)

 

پ.ن:انک چشمانی که خمیر مایه مهر است ،دیگر نگاهم نمیکند... 

صاحب ان چشمهای مهربان دیگر صدایم نمی کند...حتی در خواب...و من پیچک وار به دور خاطرات ان روزها می چرخم 

به دنبال چه می گردم...دستان زبر و سختی کشیده ای که لطافتش را به همه دنیا نمی دهم.............. 

خنده هایی که پر از درد بود در پایان زندگیش...شاید در پایان زندگیم! 

نوجوان بودم سرخوش و سر به هوا و نا سپاس.... 

خب نو جوان بودم!چه می دانستم فرشته من بی صدا در یکی از همین روز های نوجوانی خواهد رفت...  

شانزده سال فرصت کمی بود برای با تو بودن....................  

 

پ.ن:متن خودم بود............ببخشید اگه بده!

با من باش

در موسمی که خستگی ام میبرد ز جای  

با من بدار حوصله 

بگشای در ز حرف 

اما در ان، نه ذره عتاب و خطاب تلخ !

  

..............................(نیما یوشیج)

شادی

طفلی به نام شادی، دیریست گمشده ست

با چشمهای روشنِ براق

با گیسویی بلند به بالای آرزو

هرکس از او نشانی دارد

ما را کند خبر

این هم نشان ما :

یک سو خلیج فارس سوی دگر خزر  

شفیعی کدکنی

بازم یه شب دیگه...

بازم تنهایی... بازم گریه... بازم دلتنگی !! 

میدونم چند ساله ولی نمیدونم چند شبه که اینجوری بی خواب میشم 

یه گوشه میشینم .اروم گریه میکنم. حتی اگه صدای گریه هام بلند شد جلوی دهنمو میگیرم تا باباییم که خیلی وقته خوابیده صدامو نشنوه... 

بعد یه ادمه خیالیو میذارم جلوم هرچی که تو دلم مونده رو واسش تعریف میکنم..اونم گوش میده و ارومم می کنه...اوایل ادمای خیالیمو زود پیدا می کردم اما حالا اونام بی معرفت شدن!! 

چقدر خوب بود اینجور موقع ها رو زانوهاش مثل بچگی هام خوابم می برد..........................................................................................................

یلدا مبارک

دو مشت گل در دست گیر 

تا انجا که می توانی بهم بیامیزشان 

از مشتی از ان تندیس من ... 

و از مشتی دیگر تندیس خود ... 

اکنون بی درنگ تندیس ها را خرد کن! 

 دوباره بهم بیامیزشان 

از نو هر دو را بیافرین 

یکی به شکل تو...و دیگری به شکل من 

 

گل من گل توست... 

و گل تو گل من... 

 

 یلدا مبارک همتون باشه     

  ارزوهای قشنگترین ها و به یاد ماندنی ترین ها رو براتون دارم  

دور هم بودن رو فراموش نکنیم... 

  عاچقتونم.......  

 یه پ.ن غم انگیز:ای کاش امشب بابام تنها نباشه ...هندونشو بخوره ...شاد باشه  

.....................راستی پاییز تموم شد