به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

دوست دارم با لحظه ها زندگی کنم...

لحظه ای که میشینم و زل می زنم به کاکتوسم رو دوست دارم...........

لحظه ای رو که هوا خوبه ولب پنجره می ایستم و اسمونو تماشا می کنم دوست دارم....

لحظه ای که باد می کوبه تو صورتم..............

لحظه ای که به عشقبازی نگهبون خوابگاه با گلهای حیاط غبطه میخورم...........

لحظه ای که تو اتوبوس یه بچه واسه مامانش بلبل زبونی می کنه..............

لحظه ای که زل می زنم تو چشای ادمایی که دوسشون دارم و حس می کنم اونام دوسم دارند.....

شاید لحظه های خوب زندگیم عادی به نظر برسند ولی واسه من بزرگ و پر ارزشند...

نظرات 2 + ارسال نظر
یـــــک دوشنبه 5 اردیبهشت 1390 ساعت 11:00

چه لحظات قشنگ و دوست داشتنی داری

واقعا!!
یکی از این لحظه ها وقتیه که یک واسم نظر میذاره...اخه من تو رو ادم خلاق و با استعدادی میدونمجدی اما دوستانه گفتم

مریم پنج‌شنبه 15 اردیبهشت 1390 ساعت 22:57

on adamaee ke douseshon dari kiyan?

وایستا بگردم..........ایناهاش اون بالاهای لیستم پیدات کردم!
اء مریمی تویی؟اون بالا چی میکنی عسلم...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد