به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

به جهان می ماند این دلم

جا مانده است چیزی، جایی که هیچگاه دیگر هیچ چیز جایش را پر نخواهد کرد

بحران و تردید...

سخته... تصمیم گیری سخته! 

کلافه شدم انقدر فکر کردم...خسته شدم انقدر دو دو تا چهار تا کردم. 

ای کاش یکی بود کمکم می کرد...اصلا یکی بود که به جای من فکر می کرد و تصمیم می گرفت بعد بهم می گفت برو همه چی پای من...! 

این جور موقع ها دخترا میچسبند به مادرشون. 

مادرشون میفته جلو و موقعیتو میسنجه. 

اینجور موقع ها این مادر دختره که میشینه پای حرفای دخترش تا ببینه خواسته و توقع دخترش از زندگی چیه؟  

اینجور موقع ها این مادره که بغلشو باز میکنه و استرسو از دخترش میگیره.

اینجور موقع هاست که بد جوری دلم تنگ میشه..................... 

اینجور موقع هاست که دیگه نمیشه محکم بود و نشکست... 

نمیتونم گله نکنم...نمیتونم! 

 

پ.ن:چند وقتیه دلم پره...ببخشید بد اخلاقی کردم.  

من باید به خودم مسلط شم و به زمان نیاز دارم... 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد