من تو ۴۳سالگی مادرم و۵۴سالگی پدرم
به عنوان اخرین فرزند و کاملا ناخواسته به دنیا اومدم!!
جالب وعجیبه مگه نه!!!
کاملا سالمم با توجه به اینکه مادرم سنش بالا بود و درصد ناقص بودن جنین بالا!!
دو ماه بعد تولدم هم، تو زلزله سال ۶۹ زنده موندم
گهواره ای که توش خوابیده بودم کامل زیر خاک مدفون شده بود و منم زیر خاک مونده بودم...
ولی بازم هیچیم نشد!!
خواستم بگم من بچه بودم ادم خیلی مهمی بودم!!
بیخودی نوشت:خسته ام...نمی دونم چرا؟؟؟؟؟
دو ماه دیگه بیست سالگیم تموم میشه! یعنی واسه اینه!
بیست سال!کمه یا زیاد...!
یعنی خدا بعد گذشت بیست سال هنوز داره بهم لبخند میزنه!
تو یه ادم معمولی نیستی مث اطرافیانت
روحت بزرگه و مطمانا نه من و کسایی که تو رو میشناسن بلکه خدا هم به وجودت افتخار میکنه رعنای من
مرسی.بزرگی از خودتونه !
روح بزرگ چو روح برزگ ببیند خوشش اید دیگه!