خمره دلم بر ایوان سنگ و سنگ شکست
دستم به دست دوست ماند
پایم به پای راه رفت
من چشم خورده ام...من چشم خورده ام
من تکه تکه از دست رفته ام در روز روز زندگانیم
....................حسین پناهی