میدونم چند ساله ولی نمیدونم چند شبه که اینجوری بی خواب میشم
یه گوشه میشینم .اروم گریه میکنم. حتی اگه صدای گریه هام بلند شد جلوی دهنمو میگیرم تا باباییم که خیلی وقته خوابیده صدامو نشنوه...
بعد یه ادمه خیالیو میذارم جلوم هرچی که تو دلم مونده رو واسش تعریف میکنم..اونم گوش میده و ارومم می کنه...اوایل ادمای خیالیمو زود پیدا می کردم اما حالا اونام بی معرفت شدن!!
چقدر خوب بود اینجور موقع ها رو زانوهاش مثل بچگی هام خوابم می برد..........................................................................................................
منم امشب بی خوابم
میخواستم ببینم چند نفر مث منن
اصلا قصدم این نیست که واسه وبلاگم تبلیغ کنم . فقط دیدم داری گریه میکنی میخواستم بگم آروم باش
مرسی گلم من ارومم. به این دلتنگی هامم عادت کردم
از اینکه بهم سر زدی ممنون...بازم بیا
مرسی رعنا جون از اینکه به وبلاگم سر زدی و نظر زیبایت را دادی
وبلاگت خیلی عالیه موفق باشی گلم .
تو هم همینطور عزیزم
سلام
واقعاً بهت حق میدم.چرا دروغ بگم منم همینطورم. ولی من تنهایی رو دوست دارم . هر چند موقع تنهایی بغض منو می گیره. ولی.............تنها چیزیه که برام مونده!
ممنون که بهم سر زدی. خوشحال میشم بازم بیای!
موفق باشی
یه زمانی تنهایی رو دوست داشتم ولی دیگه نه...
ولی دلتنگ دنیا نباش عزیزم
اینده مال من و تو میشه به شرط خواستنش
یه کم نصیحتی شد ولی حقیقت داره
راستی پست هات خیلی قشنگه
مرسی مریم جون...من به اینده امیدوارم
خوشحالم که اومدی...
منم وقتی دلم میگیره با خودم حرف میزنم با یه آدم خیالی.قربون اون دل مهربونت بشم که واقعا دوسش دارم
مرسی عزیزم
این حرف تو یه زمانی تیکه کلام من بود : من به اینده امیدوارم ... !
این روزهای سخت هم میگذره عزیزم ... آینده روشنه !
اره!...اینده روشنه.مرسی سپیده جون
فدات بشم ... مرسی که انقد بهم لطف داری !
واقعیت رو گفتم
کاش می دونستی چقدر دلم برا گریه کردن تنگ شده
ممنون بهم سر زدی بازم بیا خوشحال می شم
تا کی می خوای بغض کنی...گریه کن بی صدا و رها
من نه آنم که زبونی کِشم از جورِِِ فلک